اختلال هول (پانیک) و بازار هراسی (آگورافوبیا)

اختلال هول (پانیک) و بازار هراسی (آگورافوبیا)

 

حمله حاد شديد اضطراب همراه با احساس مرگ قريب الوقوع را اختلال هول (پانيک) مي ‏نامند. مشخصه اختلال پانيک، حملات و دوره‏ هاي مجزاي ترس شديد هستند و فراواني بروز آنها از چند حمله در يک روز تا صرفاً تعداد انگشت ‏شماري حمله در يک سال فرق مي‏کند. اختلال هول با تعدادي اختلالات ديگر و به خصوص بازار هراسي (آگورافوبيا)، همراه است. بازار هراسي عبارت است از ترس از تنها بودن در اماکن عمومي (مثل فروشگاه‏هاي بزرگ) به ويژه اماکني است که در صورت عارض شدن حمله پانيک بر فرد خروج سريع از آنها دشوار است.

بازار هراسي اي بسا ناتوان کننده ‏ترين فوبيا باشد، چون مي‏تواند به نحو چشمگيري توانايي فرد را براي کار کردن در موقعيت‏هاي اجتماعي و شغلي بيرون از منزل مختل کند. در ايالات متحد اکثر پژوهشگراني که در زمينة اختلال هول کار مي‏کنند، معتقدند که بازار هراسي تقريباً هميشه عارضه ‏اي از اختلال هول در بيمار است. به عبارت ديگر، به نظر مي‏رسد که بازار هراسي را ترس بيمار از وقوع حملة پانيک در مکاني عمومي که گريختن از آن دشوار است، ايجاد مي‏کند. پژوهشگران کشورهاي ديگر و نيز برخي از پژوهشگران و بالينگران ايالات متحد اين نظريه را قبول ندارند. با اين حال در DSM-IV-TR باز هم اختلال هول است که اختلال غالب در اين زوج بيماري تلقي شده است.

 در DSM-IV-TR  اين تشخيص‏ها ذکر شده است: اختلال هول با و بدون بازار هراسي و نيز بازار هراسي بدون اختلال هول. حمله پانيک در انواع و اقسام اختلالات رواني (مثل اختلالات افسردگي) و بيماري‏هاي طبي (نظير ترک مواد يا مسموميت با مواد) نيز مي‏تواند روي دهد؛ پس به صرف وقوع حمله پانيک نمي‏شود تشخيص اختلال پانيک را مطرح کرد.

تاريخچه

مفهوم اختلال پانيک شايد از مفهوم سندرم قلب تحريک ‏پذير ريشه گرفته باشد که دکتر «جاکوب مِندِس داکوستا» (1833 ـ 1900) در ميان سربازان جنگ داخلي آمريکا ديده بود. سندرم داکوستا عبارت بود از تعداد زيادي علات رواني و جسمي که امروزه در شمار ملاک‏هاي تشخيصي اختلال پانيک قرار گرفته است. «زيگموند فرويد» در 1895 مفهوم روان‏نژندي اضطرابي را مطرح کرد که شامل علايم حاد و مزمن رواني و جسمي بود. روان‏نژندي حاد اضطرابي،‏ در اصطلاح «فرويد» شبيه اختلال پانيک به تعريف DSM-IV-TR است. فرويد در واقع نخسيتن کسي است که ارتباط ميان حمله‏هاي پانيک و بازار هراسي را دريافته است. اصطلاح بازار هراسي (agoraphobia) را در 1871 براي حالتي وضع کردند که در آن به نظر مي‏رسيد بيمار از پا نهادن به اماکن عمومي بدون همراهي دوستان يا بستگانش مي‏ترسد. اين کلمه از دو جزء يوناني اگورا و فوبيا حاصل شده است و ترس از بازارگاه معنا مي‏دهد.

همه ‏گير شناسي

در مطالعات همه ‏گير شناسي شيوع مادام العمر اختلال پانيک (هول) را يک تا چهار درصد شيوع شش ماهه آن 0.5 تا 1 درصد و شيوع مادام العمر حمله ‏هاي هول را سه تا پنج و شش دهم درصد گزارش کرده‏اند. زن‏ها دو تا سه برابر بيشتر از مردها ممکن است مبتلا شوند که البته تشخيص کمتر از واقع اختلال پانيک در مردان نيز ممکن است در اين عدم تساوي نقشي داشته باشد. اسپانيايي‏تبارها، سفيدپوست‏ها، و سياه‏پوست‏ها تفاوت چنداني از اين نظر ندارند. تنها عامل اجتماعي که در پيدايش اختلال پانيک دخيل دانسته شده، طلاق يا جدايي اندکي پيش از شروع اختلال است. اختلال پانيک بيش از همه در جوانان روي مي‏دهد، به طوري که ميانگين سني تظاهر آن حدود بيست و پنج سالگي است؛ البته هم اختلال پانيک و هم بازار هراسي در هر سني ممکن است پيدا شود. گزارش شده که اختلال پانيک در کودکان و نوجوانان هم روي مي‏دهد و احتمالاً در آنها کمتر از واقع تشخيص داده مي‏شود.

در مورد شيوع مادام العمر بازار هراسي اختلاف نظر بيشتري وجود دارد و در مطالعات مختلف ارقام 2 تا 6 درصد گزارش شده است. شيوع طول عمر عامل عمده‏اي که موجب اين وسعت طيف تخمين‏ها شده است، عدم توافق بر روي رابطه بازار هراسي و اختلال پانيک بوده است. از بررسي بازار هراسي در مراکز روانپزشکي گزارش شده که لااقل سه چهارم افراد مبتلا به آن، اختلال پانيک نيز دارند، اما از بررسي بازار هراسي در نمونه‏هاي برگرفته از اجتماع معلوم شده که تعداد زيادي از اين بيماران يعني نيمي از آنان بازار هراسي بدون اختلال پانيک داشته‏اند. دلايل تفاوتي که در يافته‏هاي مذکور ديده مي‏شود، معلوم نيست، اما شايد باز هم به خاطر تفاوت روش‏هاي تحقيق باشد. بازار هراسي در خيلي از موارد به دنبال واقعه‏اي آسيب‏زا (تروماتيک) شروع مي‏شود.

بيماري‏هاي همراه

نود و يک درصد از بيماران دچار اختلال پانيک و هشتاد و چهار درصد از مبتلايان بازار هراسي لااقل به يک اختلال رواني ديگر نيز دچارند.

طبقDSM-IV-TR ، ده الي پانزده درصد افراد مبتلا به اختلال پانيک، همزمان به اختلال افسردگي اساسي نيز مبتلا هستند. تقريباً يک سوم افراد مبتلا به هر دوي اين اختلالات، قبل از شروع اختلال پانيک به اختلال افسردگي اساسي دچار بوده‏اند؛ و حدود دو سوم آنها در حين يا پس از شروع افسردگي اساسي، ابتدا اختلال پانيک را تجربه مي‏کنند.

اختلالات اضطرابي نيز در مبتلايان به اختلال پانيک و بازار هراسي شايع هستند. 15 تا 30 درصد افراد مبتلا به اختلال پانيک به جمعيت هراسي هم دچارند، 2 تا 20 درصد آنها هراس اختصاصي دارند، 15 تا 30 درصد اختلال اضطراب فراگير دارند، 2 تا 10 درصد اين بيماران به اختلال استرس پس از سانحه مبتلا هستند، و تا 30% آنها از اختلال وسواسي ـ جبري نيز رنج مي‏برند. ساير بيماري‏هاي شايع همراه عبارتند از خود بيمارانگاري، اختلالات شخصيت، و اختلالات مرتبط با مواد.

سبب‏ شناسي:   عوامل زيستي ،   عوامل وراثتي ،  عوامل رواني ـ اجتماعي

ادامه نوشته

آزمون شخصیتی بندر – گشتالت

آزمون شخصیتی بندر گشتالت

هدف: تشخیص ضایعات مغزی، روان نژندی، مشکلات جنسی، حالتهای اضطرابی، هیستری، رفتارهای وسواسی، افسردگی واکنشی، ویژگیهای سایکوپاتیک، الکلیسم و اعتیاد، روان – تنی، روان پریشی، مانیک-دپرسیو

 آزمون شخصیتی بندر گشتالت

این آزمون دارای 9کارت به اشکال گوناگون هندسی به ابعاد 6x4 اینچ می باشد که توسط خانم لورتا بندر  از آزمون و رتهایمر اقتباس شده است.  اشکال این آزمون را تعدادی نقطه ،خطوط مستقیم منحنی ها و زوایا تشکیل می دهند. هرفردی اشکال نه گانه را با توجه به تفاوت هایی کهدر نحوه ادراک آنها وجوددارد به شیوه ای کاملاً شخصی و متمایز ادراک می کنند.

خانم بندر و سایر استفاده کنندگان از این آزمون دراثر مطالعات وتحقیقات تجربی خود، با توجه به اشتباه درترسیم و کپی کردن اشکال ، دامنه مجازی از حدود اشتباه را تعیین کردندکه تفاوت ادراک افراد بهنجار در زیر این حد جای دارند و تجاوز از دامنه مجاز ، حالت بیمار گونه ادراکی رامشخص می کند. اشتباه آزمودنی درترسیم اشکال را ناشی ازانحراف کنش های عادی ذهن ، عدم ثبات عاطفی ، تحریف در ادراک ، غیرمنطقی بودن بازخوردها ، مشکل درارضاء ،الگوی نابهنجار رفتار و عدم تعادل مکانیزم های دفاعی می دانند.

تاکنون روشها و دستورالعمل های مختلفی از این آزمون ارائه شده است . ازجمله : هات ، بیلینگزلی، هینپاسکال و ساتل روشهایی را برای نمره گذاری این آزمون پیشنهاد کرده اند . روش پاسکال وساتل به علت سادگی روش نمره گذاری و اطلاعات وسیعی که از نظر بالینی دراختیار آزماینده قرارمی دهد. رواج بیشتری دارد. آنها آزمون بندر گشتالت را وسیله مناسبی برای بررسی نا هماهنگی های موجود درشیوه ادراک چگونگی واکنش نسبت به محرکها واجرای عمل می دانند و اعتقاد دارند که اشتباه در کپی کردن اشکال هندسی نشانگر نقض درکنشها ی شناختی یا عاطفی  است. در روش نمره گذاری پاسکال وساتل نخست تعداد اشتباهاتی راکه درترسیم اشکال وجوددارد مشخص می کنند ، سپس به کمک فرم مخصوص نمره گذاری ، نمره خام راتعیین نموده و سپس با مراجعه به جداول نرم ،نمره میزان شده را محاسبه می کنند.

برای استفاده ازاین روش درهرکشوری نیاز به محاسبه دامنه بهنجار اشتباه درجمعیت آن کشور می باشد.

عده ای از روانشناسان که از این آزمون به عنوان یک وسیله تشخیصی در فعالیت های کلینیکی استفاده کرده اند ارزش آنرا به عنوان یک آزمون فرافکن مورد تأیید قرار داده اند . و در این جزوه آزمون بندر گشتالت از این دیدگاه مورد بررسی قرارمی گیرد.

 

دستورالعمل اجرا:

پس از آماده نمودن شرایط اجرای آزمون ، یک برگ کاغذ سفید بی خط با یک عدد مداد سیاه در اختیار آزمودنی قرار می دهیم و چند برگ کاغذ سفید بی خط و یکعدد مداد پاک کن روی میز در دسترس او می گذاریم.

سپس یک یک کارتهارا به ترتیب ( اول کارت A و بعد کارتهای1تا 8 ) دراختیارآزمودنی قرار میدهیم و از او میخواهیم که روی کاغذ سفید شکل ها را به همان صورتی که می بینید برایما رسم کند. حضور آزماینده  در موقع ترسیم اشکال ونظارت او بر شیوه ترسیم به دلایل زیر ضروری است :

1.مواظب باشد تا آزمودنی جهت کارتها راعوض نکنید و اگر این کار را انجام داد می توان جهت را اصلاح نمود و او را از انجام این کار بازداشت بعضی از آزمودنیها اصرار درتغییر جهت کارت دارند و ممکن است دراثر ممانعت آزماینده از ادامه همکاری خودداری کند دراینصورت تغییر راباید دقیقاًٌ یادداشت کرد و در تعبیر وتفسیر نتایج مد نظر قرار داد.

2. یادداشت مشاهدات بالینی . یعنی تمام کارهایی را که غیر عادی یا ازنظربالینی مهم به نظر می رسد مانند شیوه ترسیم ،رفتار آزمودنی ، بیانات ، انتقادات و عکس العملهای او را یادداشت کرد .

3. مواردی از شیوه ترسیم را که در تعبیر وتفسیر باید لحاظ نمود مورد توجه قرار دهد . مثلاً مواظب باشد که آیا آزمودنی خط عمودی کارت 6 را از بالا به پایین رسم می کند یااز پایین به بالا.

 

تصریح دستورالعمل :

  1. کاغذی که تصاویر روی آن ترسیم می شود  در جهت صحیح ( عمود بر بدن آزمودنی ) قرار داده شود .
  2. کارت تصاویر را بهموازات بدن سمت چپ آزمودنی بطوری که شماره پشت کارت بطرف آزمودنی باشدقرارمی دهیم.
  3. اگر آزمودنی پرسید آیا می تواند نقطه ها را بشمارد ، می گوییم لزومی ندارد ، اما اگر خواستید می توانید آنها رابشمارید.
  4. آزمودنی می تواند از مداد پاک کن یا برگ سفید اضافی روی میزاستفاده کندولی آزماینده نباید اورا به انجام اینکارتشویق کند .اجازه استفاده ازخط کش یا سکه برای رسم دوایر داده نمی شود.
  5. دراجرای این آزمون محدودیت زمانی وجود ندارد.
  6. تا ترسیم تصویر تمامن شده نباید کارترا ازجلو چشم آزمودنی برداشت.
  7. قبل از اتمام تصویری نبایدکارتبعدی ارائهشود.
  8. به علتاینکه آزمون بندر گشالت یک آزمون بالینیاست نباید دراجرای آنخیلی خشک رفتار کرد وحالت عدم انعطاف پذیری به خودگرفت.  بلکه بهتراست تغییرات رفتاری آزمودنی را با دقت در مد نظر قرار داد و مشاهدات بالینی را یادداشت نمود.
  9. نظر به اینکه تفسیر نتایج کارآزمودنی با توجه به روش های شهودی و غیرعینی انجام می گیرد . باید نتایج حاصل ازآن را با احتیاط و باتوجه به نتایج آزمونهای دیگر بیان نمود.
  1. اگر ادامه ترسیم کارتی را بعد از کارت   بعدی انجام داد یادداشت کنید.

 

اقتباس ازکتاب ارزشیابی شخصیت( دکتر اخوت وهمکاران)

 

نظریه رشد مرحله‌ای پیاژه

نظریه رشد مرحله‌ای پیاژه:

 نظریه‌ای است درباره رشد. پیاژه به مطالعه تواناییهای کودکان، که به طور طبیعی رشد می‌کنند، و تعاملات آنان با محیط، علاقه‌مند شد. علت این علاقه تا حد زیادی، مشاهده رشد و رفتارهای فرزندان خودش بود. پیاژه بر این باور بود که در فرایند رشد، خود کودک شرکت کننده‌ای فعال است و دست روی دست نمی‌گذارد تا رشد بیولوژیک یا محرک‌های خارجی، کار خودشان را بکنند. او کودکان را دانشمندانی کنجکاو می‌دانست که به تحقیق و آزمایش درباره اشیای درون محیط دست می‌زنند تا ببینند چه اتفاقی خواهد افتاد. مثلاً، اگر گوش عروسک خود را بمکم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ و یا اگر بشقابم را به سمت لبه میز هل دهم، چه خواهد شد. نتیجه این آزمایش‌ها، برای ساختن طرحواره‌ها به کار می‌رود. طرحواره عبارت است از نظریه یا مدلی درباره این که اشیا و رویدادهای اجتماعی و فیزیکی چگونه عمل می‌کنند. همچنین کودکی که با رویداد و یا شیء تازه مواجهه پیدا می‌کند، تلاش می‌کند تا آن را جذب نماید. جذب به معنی درک اشیا و رویدادهای تازه، بر اساس طرحواره‌های از پیش موجود می‌باشد. به باور پیاژه اگر تجربه تازه در طرحواره موجود جا نشود، کودک مانند همه دانشمندان خوب، اقدام به انطباق خواهد کرد. انطباق یعنی دگرگون کردن طرحواره برای آنکه اطلاعات تازه در آن جا شوند. به این ترتیب جهان بینی کودک گسترش می‌یابد.

نخستین شغل پیاژه پس از فوق لیسانس روان‌شناسی، کار در آزمایشگاه الفرد بینه بود. پیاژه در طول کار، به این موضوع علاقه‌مند شد که چرا همه کودکان اشتباهات مشابهی را انجام می‌دهند. نحوه استدلال انان با اشخاص بزرگسال چه تفاوتی دارد؟ او به مشاهده  فرزندان خود پرداخت. به بازی کردن‌های آنان دقت کرد، به آنان سوالات و مسائل علمی و اخلاقی ساده داد و از آنها خواست که دلیل پاسخ‌های خود را بگویند. مشاهده‌های پیاژه او را متقاعد کرد که توانایی کودکان در تفکر و استدلال از یک سری مراحل عبور می‌کند، مراحلی که از لحاظ کیفی با یکدیگر تفاوت دارند. او رشد ذهنی را به چهار مرحله کلی تقسیم نمود. هر یک از این مراحل از مراحلی کوچک‌تر تشکیل شده‌است. این چهار مرحله عبارت اند از: مرحله حسی-حرکتی، پیش عملیاتی، عملیات عینی و عملیات صوری.

محتویات

 مرحله حسی حرکتی (از بدو تولد تا ۲ سالگی)

 مرحله پیش عملیاتی (از ۲ سالگی تا ۷ سالگی)

 عملیات عینی (۷ تا ۱۱ سالگی)

 عملیات انتزاعی یا صوری (سن ۱۱ سالگی به بعد)

ادامه نوشته