کتاب DSM-5 یا راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی


5(Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders)

DSM-5

برجسته‌ترین کتابی است که هر روان‌شناس و روان‌پزشکی با آن سر و کار دارد. DSM 5  تازه‌ ترین نگارش از این کتاب است که به دست انجمن روان‌پزشکی آمریکا (APA) چاپ شده است.

این کتاب بهترین راهنمای روان‌شناسان و روان‌پزشکان برای انجام فرآیند درمان اختلالات روانی است.

دربار‌ه‌ی کتاب DSM راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی

در طول تاریخ، اختلالات روانی گوناگونی شناسایی شدند و نشانه‌ها و راهکارهای درمانی گوناگونی نیز برای آن‌ها پیشنهاد شد. با توجه به حجم بالای اختلالات روانی و نیز اهمیت تشخیص و شیوه‌ی درمانی درست برای هر اختلال، نیاز به طبقه‌بندی و ساماندهی کردن اختلالات روانی احساس می‌شد. همان‌گونه که می‌دانید شناسایی و تشخیص اختلالات روانی کار ساده‌ای نیست چون نشانه‌ها و علائم برخی از اختلالالت روانی به هم نزدیک و همانند هستند. از سوی دیگر ما نیازمند آگاهی درباره‌ی فراوانی بیماری‌های روانی از دید آماری نیز هستیم. چنین نیازهایی انجمن روان‌پزشکی آمریکا (APA) را به سوی چاپ کتاب DSM  کشاند. نگارش نخست این کتاب به نام DSM 1 در سال ۱۹۵۲ و تازه‌ترین نگارش آن به نام DSM 5  در سال ۲۰۱۳ به چاپ رسیده است.

کتاب DSM در این سال‌ها دگرگونی‌هایی داشت. برخی از اختلالات به این کتاب افزوده یا پاک شدند و گروه‌بندی اختلالات نیز در این سال‌ها دگرگونی‌هایی داشت. از سوی دیگر نام برخی از اختلال‌های روانی نیز دگرگون شد. آن‌چه اکنون از سوی روان‌شناسان و روان‌پزشکان به عنوان مهم‌ترین راهنما شناخته می‌شود DSM 5  است. این کتاب ارزشمند نزدیک به ۶۰۰ اختلال رسمی را در خود جای داده اما اختلال‌های اصلی آن ۱۵۷ اختلال است. سایت رسمی DSM 5 نیز هم‌اکنون در دسترس است.

انواع اختلالات روانی بر پایه‌ی‌ DSM 5... در ادامه..

ادامه نوشته

درمان رفتاری شناختی چیست؟ CBT

درمان رفتاری شناختی چیست؟

CBT

 

درمان رفتاری شناختی (CBT) بر پایه این تصور کلی که رفتارها و الگوهای فکری منفی متغیر تأثیر بسزائی بر عواطف شخصی دارد قرار گرفته است. CBT به تشخیص تحلیل و تغییر افکار و رفتارها کمک می‌کند، یعنی به تسکین احساس اضطراب و افسردگی کمک می‌کند. چگونه درمان رفتاری شناختی از روشهای درمانی دیگر متمایز است؟
سالها تجربه و تحقیقات بالینی نشان داده‌اند که درمان رفتاری شناختی (CBT) روش درمانی بسیار مؤثری است. این روش بر مداخله‌های ساده ولی مؤثر، البته نه باب روز، و برروشهای اثبات نشده متکی است. CBT بر مبنای روش علمی و قدرت عقل و ایمان شخص استوار است، اعمال، عواطف و افکار منفی آنها را کنترل کرده و تغییر می‌دهد. این روش معمولاً کوتاه مدت و همراه با اقدامی تنظیم شده است.

چگونه شخصی به اختلال مرتبط با روانشناسی دچار می‌شود؟
در ابتدای زندگی ما طرحها و نظریات شناختی را پایه‌ریزی می‌کنیم که در واقع الگوهای رفتاری ما را تعیین می‌کنند.
این طرحها اغلب شامل باورهای غیرمنطقی و نابهنجار هستند که باعث افکار و رفتارهای منفی می‌شوند. رفتار و افکار منفی می‌توانند به مشکلات روانی جدی چون : افسردگی بالینی و اختلالات هیجانی منتج شوند. بخاطر سپردن این نکته حائز اهمیت است که عواطفی چون : اندوه زیاد، ترس و احساس گناه نابجا، براستی توسط رفتار و افکار نابهنجار ایجاد می‌شوند.

چگونه درمان رفتاری شناختی نتیجه بخش خواهد بود؟
تحقیقات علمی گسترده نشان داده‌اند که تغییر در روش رفتار و افکار شخص می‌تواند تأثیرات بنیادی بر حالات عاطفی شخصی داشته باشد. CBT از اقدام تنظیم شده و خیلی دستوری استفاده کرده و به شخص می‌آموزد که الگوهای نابهنجار عمل و رفتاری را جستجو کرده، تشخیص داده و تحلیل کند.
به محض اینکه این الگوهای بی‌فایده تشخیص داده شوند درمان کننده به بیماران می‌آموزد که چگونه با آن مقابله کرده و افکار و رفتارشان را بازسازی کنند. رفتار مبتنی بر منطق و تفکر متکی بر واقعیت می‌شود. حالتهای عاطفی منفی چون افسردگی و اضطراب بزودی تسکین می‌یابند.

چه کسی می‌تواند از طریق درمان رفتاری شناختی یاری شود؟
CBT بر پایة همکاری مشترک درمانگر و بیمار استوار است. این نوع درمان برروی افراد ترغیب شده که جهت کمک به بهود خودشان مصمم شده‌اند بیشترین تأثیر را دارد . CBT به افرادی که از افسردگی ، اضطراب ، اختلال وسواس‌گونه غیرارادی و اختلالات دیگر رنج می‌کشند کمک می‌کند.

درمان رفتاری شناختی چیست؟

درمان رفتاری شناختی روشی براساس ایجاد پاسخ توسط اثرات فکری نه فیزیکی است که بوسیله روانشناسان و درمان کننده‌ها جهت کمک به ارتقاء تغییرات قطعی در افراد و کمک به تسکین رنجهای عاطفی و همچنین مطرح ساختن تعداد زیادی از مسائل رفتاری، اجتماعی و فکری استفاده می‌شود. درمانگرهای رفتاری شناختی مشکلات ناشی از تفکر غیرمنطقی شخص، استنباطهای غلط، افکار نابهنجار و یادگیری ناقص را تشخیص داده و درمان می‌کند. این نوع درمان می‌تواند توسط افراد، خانواده‌ها و گروهها هدایت شود. مسائلی چون اضطراب، افسردگی، عصبانیت، شرمندگی، عزت نفس پائین، تطبیق مشکلات، آشفتگی خواب، و فشارها و ضربه‌های روحی گذشته عنوان می‌شوند.

اهداف روش درمان رفتاری شناختی چیست؟

اهداف آن بازسازی کردن افکار، احساسات و باورهای شخص است. چنین بازسازی تغییرات عاطفی و رفتاری را تسهیل می‌کند. در طول درمان توانائیها و مهارتهای تقلیدی سنجیده شده و پیشرفت بهتری خواهد شد.

ادامه نوشته

چالش آزمایش لیبت

چالش آزمایش لیبت 

 

مغز احتمالا در برابر اراده آزاد نمی ایستد:

بنجامین لیبت، یک عصب شناس دانشگاه کالیفرنیا در سان فرانسیسکو، در اوایل دهه 1980 از دستگاه ایی ایی جی (EEG) برای ثبت کنش های مغزی داوطلبانی استفاده نمود که به آنها گفته شده بود تا یک حرکت بی اختیار (همان لحظه ای/فی البداهه) انجام دهند.  با به کارگیری یک زمان گیر دقیق از داوطلبان خواسته شد تا در همان لحظه ای که آنها از انگیزش خود آگاه شدند بخوانند.  لیبت متوجه شد که به طور متوسط یک فاصله زمانی 200 میلی ثانیه ای میان آن انگیزش و خود حرکت وجود داشت.

اما ثبت های ایی ایی جی همچنین علامتی (سیگنالی) را فاش ساخت که حتی زودتر، به طور متوسط 550 میلی ثانیه پیش از عمل، پدیدار شد.  این علامت، که آمادگی بالقوه نام گرفت، به عنوان ضربه ای کاری علیه اراده آزاد تفسیر گردید، زیرا چنین القا می کرد که مغز حتی پیش از آن که ما از انگیزش خود برای حرکت آگاه باشیم آماده کنش بوده است.

این نتیجه گیری البته فرض را بر این می گذارد که آمادگی بالقوه نمایانگر طرح ریزی و آمادگی مغز برای حرکت است.  ارون شورگر، از موسسه ملی بهداشت و پژوهش پزشکی در سکلی، فرانسه، می گوید: "در مجموع، حتی کسانی که منتقد کار لیبت بوده اند آن پیش فرض را به چالش نکشیده اند."

یک تلاش به این منظور در سال 2009 صورت گرفت.  جودی ترونا و جف میلر، از دانشگاه اوتاگو در داندین، نیوزیلند، از داوطلبان خواستند تا، پس از شنیدن یک زنگمایه (آوا)، تصمیم بگیرند که آیا می خواهند بر روی یک کیبورد بزنند یا نه.  در این آزمایش، آمادگی بالقوه بی توجه به تصمیم داوطلبان حضور داشت، که خود القاگر آن بود که آمادگی بالقوه نمایانگر آماده شدن مغز برای حرکت نبود.  اما، این که چه معنایی داشت نیز روشن نبود.

اکنون شورگر و همکارانش توضیحی را ارایه کرده اند.  آنها با یک پرسش آغاز نمودند: مغز چگونه برای انجام یک حرکت غیر ارادی تصمیم گیری می کند؟  در جستجوی سرنخی، آنها دیگر سناریوهای تصمیم گیری را مورد بررسی قرار دادند.  مطالعه های پیشین نشان داده است هنگامی که ما، برای نمونه، تصمیمی را بر پایه ورودی های دیداری می گیریم، اجتماعاتی از نرون ها شروع به انباشت مستندهای دیداری به نفع نتایج ممکن گوناگون می کنند.  یک تصمیم هنگامی کلید می خورد که مستندهایی به سود یک نتیجه مشخص [از آن نتایج ممکن] به اندازه کافی توانمند می شود که اجتماعات نرونی مرتبط را از یک آستانه عبور دهد.

تیم شورگر این نظریه را مطرح ساخت که هنگام آزمایش لیبت نیز مشابه این رخ می دهد.  با این وجود، به طور مشخص از داوطلبان خواسته شد تا هر علامت خارجی را پیش از حرکت غیر ارادی نادیده انگارند، بنا بر این علامت می بایست درونی باشد.